gol
gol

hardy

د‌ل های ما که به هم نزدیک باشن

دیگر چه فرقی می کند

که کجای این جهان باشیم

دور باش اما نزدیک

من از نزدیک بودن‌های دور می‌ترسم
«احمد شاملو»

×

توجه : دو ارسال نخستِ کاربرانِ جدید در تالار میدوری را پیش از نمایش دادن , مدیر تالار باید تایید کند .

Latest Threads  آخرین ارسال ها :
نمایش آخرین ارسال این موضوع
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات : 2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  
1 کاربر حاضر در تاپیک: (0 عضو, و 1 مهمان). 1 مهمان
نویسنده:میدوری
آخرین ارسال:میدوری
پاسخ: 1
بازدید: 6892
subscription
quickreply advancequickreply report



( گوناگون ) ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش سوم)
تغییر اندازه ی متن : zoomin zoomout default
Butterfly
نویسنده : admin میدوری
admin میدوری profile  
آفلاین
مدیر کل تالار
مدالهای میدوری1000500
1001011720
168241051
دسترسی به میدوری
مشاهده وب سایت کاربر یافتن تمامی ارسال های این کاربر
اطلاعات میدوری


تاریخ عضویت:
05 November 2011

ارسال ها: 1,797
شماره کاربری: 1
میزان اعتبار:

محل سکونت: تهران
ماه تولد:
جنسيت:
آخرین دیدار :
تماس با میدوری
حالت میدوری
صفحه های میدوری
گوگل پلاس فیس بوک توییتر یوتیوب کلوب
اینستاگرام تلگرام
سپاس های میدوری
سپاس کرده 61 بار
سپاس شده 359 بار
ارسال: #1
Book ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش سوم)

rightarrow
ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش سوم)


آیا «ذوالقرنین» پیشنام کورش بوده است؟!
یا پیشنام اسکندر یا پیشنام موسا؟!


در این زمینه نمی توان بدرستی بر روی یک پندار و دیدگاه پای فشرد ولی تا آنجا که برخی از پژوهندگان بررسی کرده اند ، شاید این تندیس در دوران پادشاهی اردشیر هخامنشی برپا شده باشد.
تنها آنچه که روشن است آن است که در دوران هخامنشیان آن را تراشیده اند زیرا سنگ نبشته ی بالای تندیس به خط میخی است که خط دوران
هخامنشیان است .
اگر این باور درست باشد ، باور دیگر ما نیز که پیشنام «ذوالقرنین» تنها به کورش داده شده است ، استوارتر می شود زیرا در نوشته های یهود ، بویژه نوشته های ‌«اسفار» (سِفر در زبان عبری به معنای کتاب بزرگ است و‌ «اسفار» یعنی کتاب های بزرگ) با یک جستار ریشه ای روبرو می شویم و آن این است که پندار ‌«ذوالقرنین‌» در خاندان هخامنشی روا بود و آن این است که پندار «ذوالقرنین» در خاندان هخامنشی روا بود و این راکتاب های کهن یهود تاییدکرده اند .
اگر روایت ها و داستان هنای نوشته های دینی و ورجاوند یهودی را بپذیریم باید بگوییم که سرچشمه ی راستین این باور ، (همان گونه که در آنحاز این جستار آمد) رویای دانیال نبی و پیشگویی «یشعیای نبی» است .
«ابوالکلام آزاد‌» در دنباله بررسی خود می افزاید:
به عقیده من ، آگاهی هایی که ما از برگه های گذشته بدست آورده ایم ، ما را به پذیرفتن این نکته وا می داود که کورش همان ذوالقرنین است و از همه استوارتر این دو آگاهی است .
ا - رویای دانیال نبی پس از پیروزی کورش در بابل بر سر زبان ها افتاد .
٢ - رویا و پیشگویی یشعیا ، همچنان که در نوشته ‌«عزرا‌» آمده است به گوش کووش رسیده و او و درباریانش نه تنها آن را پسندیده اند ، بلکه به آن دست آویخته و دو شاخ و عقاب را نشان رسمی برای شاه برگزیدند و گونه ای توصیف این مرد بشمار می آمد و به هنگام تراشیدن این تندیس ، این دو نشان (شاخ گوسفند نر و بال شهباز) را در آن جای داده و نمایان کرده اند .
پیدا شدن این تندیس بر آنچه که در «کتاب عزرا‌» نوشته شده و در اینجا می خوانید، مهر تایید می زند .
‌«پیشگویی های انبیای یهود برکورش عرضه شد و وی آنها را مانند نصوص روحانی بر فضیلت و برگزیدکی خود ، پذیرفت» .
ممکن است بگویند : این مطالب جز یک پندار و پیشگویی چیز دیگری نیست . پاسخ می دهیم که اگر این پیشنام یک پندار ایرانی است که نویسندگان یهود ، آن را از روی نوشته ی ایرانی زمان خود ، رونویس کرده اند ، نوشته ی ‌«عزرا‌» و ‌«یشعیا» را که بنیاد تاریخی دارند ، نمی توان رد کرد .


picture


بر این پایه ‌«قوچ» در رویای دانیال نبی و شهباز در سخن یشعیای نبی که هر دو در این تندیس دیده می شوند ، ریشه ی ژرف تاریخی از این پندار دارند که هر دو ، صفت کورش بزرگ پایه گذار زنجیره ی هخامنشی و غنستین نویسنده ی فرمان «حقوق بشر» در جهان است .

آرامشگاه کورش بزرگ

اکنون که سخن از کورش بزرگ است . شایسته می دانم اندکی هم درباره ی ساختمان آرامشگاه این بزرگمرد گفته شود .
نام این آرامشگاه تا چندی پیش ‌«گورمادر سلیمان‌» بود که ‌«مشهد مادر سلیمان‌» نیز می گفتند .
این آرامشگاه ، بر روی سکویی ساخته شده که شش اِشکوب یا شش پله دارد که با خود اتاقک آرامشگاه هفت بخش است . (ایرانیان کهن شماره ی هفت را ورجاوند می دانستند) و هرچه بالاتر می رود پله ها کوچک تر از اِشکوب و پله های زیرین شان می شوند و پله ها گرداگرد ساختمان آرامشگاه که در بالا جای دارد ، می پیچند و آن گونه ساخته شده که پیروی ازگورهای آریاییانی است که نخستین بار به ‌«سیلک» آمده اند و این می رساند که پادشاه بزرگ هخامنش و دیگر بازماندگان او ، گورهای خود را به شیوه ی کهن (که در استان های باران خیز شمال روا بود ، می ساختند .)
آرامشگاه از سنک آهکی سپید مایل به زرد برپا شده و سنگ ها با بست های آهنی به یکدیگر پیوسته و استوارشده اند . بلندی آن ازکف زمین تا بالای اتاقک یازده متر است . اندازه ی اتاقک آرامشگاه در درون دو متر و سی سانت ، در سه متر و هشتاد سانت (پیرامون هفت مترمربع) و بلندی آن در درون اتاقک دو متر و ده سانت است .
در درون این آرامشگاه ، در سوی راست ، محرابی از سنگ تراشیده شده که نشان می دهد آن را پس از تاخت تازیان به ایران ساخته اند.
گرداگرد در اتاقک گویا گچ کاری داشته و پژوهندگان برآنندکه نوشته ای که یونانیان از آن یاد می کنند روی همین گچ کاری ها کنده شده بود و درگذر زمان از میان رفته است . درگذشته ، دیوارهایی گرداگرد این ساختمان ساخته بودندکه در بزرگی داشت ولی اکنون بخش کوچکی از آن دیوارها برپا است .
ایرانیان به هنگام تک و تاخت تازیان ، نام آن را «قبر مادر سلیمان» (یا مشهد مادر سلیمان و یا مشهد مرغاب) گذاردند تا از گزند بیگانگان به دور باشد ولی در درازای تاریخ ، تازندگان به ایران ، همه چین درون آن را به غارت بردند و هم اکنون درون اتاقک بالای آرامشگاه ، جز یک تابوت سنگی ، چیز دیگری دیده نمی شود .
‌«مارسل دیولافوآ» باستان شناس فرانسوی که در پیرامون آغاز سده ی بیستم ، از این آرامشگاه دیدن کرده است ، می نویسد: این آرامشکاه یک در چوبی دارد و ریسمان هایی که به میخ های چوبی که در درز سنگ ها فرو کرده بودند این در را نگه داشته اند . همچنین چراغ هایی را به آنها آویخته اند و آن را به گونه ی یک پرستشگاه اسلامی در آورده اند .
خانم ‌«دیولافوآ» (همسر لافوآ) برای دیدار از درون آرامشگاه پوشش مردانه بر تن کرده بود ، به همین انگیزه زنانی که نگهبان آنجا بودند، چون پنداشتندکه او یک مرد است نگذاردند که وی به درون برود و می خواستند او را از پله ها پایین بیندازند ولی به هر روی ، وی درون این آرامشگاه را دید .
این نشان می دهدکه زمانی نگهبانان آرامشگاه زن بوده اند . (به گمان آنکه آنجا آرامشگاه مادر سلیمان!! است)
«دیولافوآ» می نویسد: آرامشگاه دو در داشت که یکی از آنها می باید بسته شود تا در دیگر باز شود تا کسانی که در بیرون هستند نتوانند درون آرامشگاه را ببینند .
گمان می رودکه این آرامشگاه ، پیش از مرگ کورش برای ‌«کاسدان‌» همسرکورش و یا برای مادر او «ماندانا‌» ساخته شده بود و این روش نگهبانی از سوی زنان ، از همان روزگار برجای مانده است .
به هر روی گذشته از کورش دو آرامشگاه دیگر نیز در بالای آن اتاقک هست که نشان می دهد شهبانویی (پیش یا پس ازکورش) در آنجا آرمیده بود .

کورش چرا و چگونه درگذشت؟

شامگاه اندوه انگیز یکی از روزهای پاییز سال ۵٢٩ پیش از زایش مسیح است .
مردی که مرزهای ایران را از‌ «سارد» تا سرزمین ‌«ماساژت ها‌» گسترده است . به سختی از زخمی که خورده بود رنج می بَرَد .
گردی از سوگ بر شهر‌ «پاسارگاد‌» نشسته . گویی رویداد تلخی در حال انجام شدن است . بر هیچ لبی در این شامگاه لبخندی دیده نمی شود .
کاخ شاهی که سراسر با سنگ تراشی های شگفتی آور ، آیین و زیبا شده ، با نقش های گیاهان وگل ها تا باغ ‌«پردیس» پیرامون کاخ و از آنجا تاکوی های پایین شهر ، همه نگرانند و بسوی نیایشگاه های نزدیک رهسپارند تا برای تندرستی رهبر راستین مردم ایران به درگاه پروردگار نیایش کنند .
پیرمردان سپید ربش و پیر زنان سپید موی برای بهبود پدر مهربان سرزمین ایران , کورش به درگاه خداوند دست نیاز برداشته اند .
در درون کاخ گروه مغ ها همهمه ای برپاکرده و سرگرم نیایش هستند . پادشاه بزرگ ایران ، در حالتی میان خواب و بیهوشی است .
او چشم های خود را می گشاید و از خواب یا رویایی که دیده سخن می گوید.
شاید خوابگزاران ، به معنای آن پی برده بودند ولی نمی توانستند آن را باز گویند و بر زبان آورند .
امروز ، سه روز است که این پدر رنجور و بزرگوار پس از نبردی سخت با تیره ای سرکش آنسوی فرارود ، در حالی که زخمی جانکاه برداشته است پس از سپردن راهی دراز . به پاسارگاد بازگشته است.
این رهاننده ، این آزاد کننده مردم ، این مامور جاودانه تاریخ ، در تبی سخت می سوزد . مردی که کمر پادشاهان را گشوده و از خاور تا باختر پیروز بوده است . به سختی خود را بر اسب نگه داشت که به پیشواز مردم پاسخ گوید تا توانست خود را به کاخ برساند و در بستر بیاری بیارامد .

پایان بخش سوم
بخش نخست
بخش دوم
بخش چهارم
بخش پنجم



برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع




امضای میدوری :
[تصویر: midori-sign-500.png]
( آخرین ویرایش در این ارسال: 14 - January - 2015 28 : 02 AM، توسط : میدوری .::.  دلیل ویرایش: )
محل حضور کاربر در تالار :  admin میدوری در تالار ميدوری حضور ندارد .
ديدگاه کاربران برای مطلب : help (روی آیکون مورد نظر کلیک کنید تا دیدگاه شما ثبت شود . در صورت انصراف تا دوبار می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید . برای پاک کردن دیدگاه روی همان آیکون یک بار کلیک کنید تا دیدگاه شما پاک شود .)

برچسب ها :

14 - January - 2015 03 : 02 AM
نقل قول این ارسال در یک پاسخ


subscription
quickreply advancequickreply report

موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
Heart selection آیین نوروزی و آلودگی واژه ها میدوری 1 7,629 18 - March - 2016 15 : 04 PM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش پنجم) میدوری 0 7,930 14 - January - 2015 18 : 02 AM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش چهارم) میدوری 0 7,232 14 - January - 2015 11 : 02 AM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش دوم) میدوری 0 6,957 14 - January - 2015 54 : 01 AM
آخرین ارسال: میدوری
Book selection ریشه و معنای واژه ی «کورش» (بخش نخست) میدوری 0 6,134 14 - January - 2015 44 : 01 AM
آخرین ارسال: میدوری




1 کاربر حاضر در تاپیک: (0 عضو, و 1 مهمان). 1 مهمان