تالار میدوری

نسخه کامل: ریشه ی واژه ی «آذربایجان»
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
ریشه ی واژه ی «آذربایجان»
آتورپادگان، آذرآبادگان، آذربایجان
در شمال باختری کشورمان استان مردپروری است که نام کنونی آ ن «آذربایجان» است.‌
این نام ازکجا آمده و چه معنا می دهد؟
برخی از پژوهشگران یونانی و رومی برآ نند که نام راستین این استان از نام ‌«آترآتاپاتوس» یکی از سرداران اسکندرگرفته شده است .
به دید نویسنده ، سخن این کسان پایه ی درستی ندارد زیرا واژه ‌ «آتروپات‌» و ‌«آترپاد‌» و‌ «آذرپاد»‌ و‌ «آذربُد‌» ازسال ها پیش از تاختن اسکندر به ایران ، درزبان پارس کهن روا بوده است ، بویژه آنکه دسته ای دیگر از دانشوران بر این باورندکه نام این استان ، از نام فرماندار ایرانی این سرزمین درزمان اسکندرکه «آتورپات‌» نامیده می شد گرفته شده است و به همین انگیزه آنجارا «آ تورپاتکان» گفته اندکه از دوبخ «آتورپات+کان» ساخته می شود .


picture


با نگرش به اینکه پسوند «کان‌» و «ان‌» درواژه ها، درکاربرد ‌سرزمین و جایگاه می آ ید ، «آتورپاتکان‌» یعنی «سرزمین آتورپات.»‌
یادآوری می شود که این گروه برآنند که «آتورپات» ایرانی بوده ، در جایی که پژوهندگان یونانی و رومی می گویند وی یونانی بوده است .
واژه ی «آتورپاتکان‌» در درازای زمان ، دگرگونی های فراوانی یافت و امروز به شیوه ی تازیان «آذربایجان‌»گفته می شود .
ولی گروهی دیگر پژوهندگان برآنند که چون در «آذرآبادگان بزرگ‌» (قفقاز و گرجستان و داغستان و...) فشار درونی کان های نفتی ، این ماده ی سوزنده را برروی زمین می فرستاد و برخی از جاهایی که نفت از آ نجاها تراویده بود، به انگیزه آذرخش های آسمانی آ تش می گرفت و پیوسته روشن می ماند ، زرتشتیان بر روی این گونه جایگاه ها ، آ تشکده هایی مانند آ تشکده ی «آذرآبادگان‌» و یکی-دو آ تشکده دیگر برپا می کردند . نام این استان را ‌«آ ذرآ بادگان» گذارده اند یعنی سرزمین که از آ تش آبادان است . (برگ ٨۵ واژه نامه دهخدا) .
به هر روی ‌«آ تورپاتکان‌» یا ‌«آذربادگان‌» یا «آذربایگان‌» و یا «آذربایجان‌» نام این استان برجسته ی ایران است که همیشه ایرانی بوده و ایرانی خواهد بود.
پهنه ی استان «آذرآبادگان» تا دویست سال پیش ، به هنگام پادشاهی آقامحمدخان و فتحعلی شاه ، بسیاربزرگ تر ازگستره ی امروزی خود بود.
بدین گونه که از سوی شمال به آ ران (جمهوری کنوفی آ ذربایجان که بخشی از آذرآبادگان کهن بوده و به انگیزه ی ناشایستگی فتحعلی شاه از ایران جدا شد ) واز جنوب باختری به سرزمین آ شوراز باختر به ارمنستان ودریای سیاه وازخاوربه دوبخش مغان وگیلان ودریای مازندران می رسید.
‌«کلان شهر‌» (مرکز) این استان بزرگ ، شهر ‌«گنجک» (کنجه کنونی) بودکه یونانیان آن را ،«گازا» می گفتند.
روانشاد دهخدا درواژه نامه ی خود (برگ ٨۵ ) می نویسد: ‌زبان مردم آ ذربایجان شاخه ای از زبان فارسی است که «گویش آذری‌» نامیده می شود.
فردوسی و چامه سرایان دیگردر چامه های خود از این استان بسیار نام برده اند.
از آ ن میان فردوسی می گوید:
به یک ماه در آذرآبادگان
ببودند شاهان و آزادگان
ودر جای دیگر می گوید:
و زان جایگه لشکر اندرکشید
سوی آذرآبادگان پرکشید
نظامی گنجه ای که خود در آذرآبادگان ، زاده وبزرگ شده است می گوید:
از آنجا به تدبیر آزادگان
بیامد سوی آذرآبادگان


برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
لینک مرجع