تالار میدوری

نسخه کامل: بررسی واژه های «زِیت و زیتون»
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
بررسی واژه های «زِیت و زیتون»

واژه های ‌«زیت‌» و‌«زیتون‌» نیز، از واژه هایی هستندکه در باره ی ریشه ی آنها، میان واژه شناسان و پژوهندگان پهنه ی بیکران زبان پارسی دو دستگی دیده می شود . در بررسی و شکافتن پیشینه ی این دو واژه، نخست به واژه ی ‌«زیت» می پردازیم زیرا اگر وابستگی این واژه به هر یک از دو زبان پارسی یا تازی روشن شود، پیشینه و وابستگی واژه ی ‌«زیتون» که از واژه ی «زیت‌» ریشه گرفته است نیز روشن خواهد شد.
دسته ای از آن میان استاد علی اکبر دهخدا و دکتر محمد معین و اشتنگاس، واژه ی ‌«زیت‌» را تازی می دانند و برآنند که در آن زبان معنای«روغن‌» را می دهد.
در برابر، گروه دیگر مانند: روانشادان دکتر حسین گل گلاب و دکتر بهرام فره فروشی این واژه را فارسی سره می دانند و بویژه دکتر فره فروشی که دستی چیره در زبان پهلوی ساسانی داشت، در برگ 290 کتاب خود به نام «فرهنگ پارسی به پهلوی‌»، به روشنی واژه ی ‌«زیت‌» را از زبان پهلوی ساسانی دانسته است.
از پژوهندگان بیگانه، نیز «مکنزی» واژه ی ‌«زیت» را پارسی می داند . شگفتا ، دانشورانی که واژه ی ‌«زیت» را تازی می دانند ، دربخش دیگر از پژوهش های خود، ساخت ‌«زِیتار» را که به معنای «دُرد، ولایه ی روغن» است، پارسی می دانند.
روشن نیست ، اگر واژه ی ‌«زیت» پارسی نیست، چگونه از آن کار بهره (حاصل مصدر) «زیتار‌» ساخته می شود؟! این نیست، مگر آنکه واژه ی‌ «زیت» درکاربرد‌ «روغن‌» از زبان پارسی به زبان تازی رفته باشد.

نظامی گنجه ای می سراید:
مرا «زیت» و زنبوره در کیش هست
چو زنبور , هم نوش و هم نیش هس
ت

و باز از نظامی است:
گشاده خواندن او , بیت بر بیت
رگ مفلوج را چون «روغن زیت»

درخور نگرش است که اگر «زیت» تازی است و به معنای ‌«روغن‌» چگونه ‌«نظامی» ساخت «روغن زیت» را آورده است (یعنی روغنِ روغن؟!!)

سعدی می سراید:
شبی «زیت» فکرت همی سوختم
چراغ بلاغت بیفروختم


picture


با نگرشی به آنچه که آمد، نام «زیتو‌ن» که روغن آن را برای خوردن می گیرند نیز پارسی خواهد بود بویژه آنکه به نوشته ی «حمدالله مستو‌فی» در جنوب کشور هند، شهری است به نام «زیتون‌».
اگر بدانیم که مادر زبان پارسی کهن، زبان سنسکریت هندی است و اگر بدانیم که زبان تازی تا جنوب هند نرفته، پس «زیتون» تازی نیست و از زبان «سنسکریت‌» به زبان پارسی کهن و از آن به پهلوی ساسانی و سپس به زبان کنونی پارسی آمده است.

فرخی سیستانی می گوید:
تا به رنگ و بوی چون سوسن نباشد شنبیلد
تا به طعم و فعل چون «زیتون» نباشد زنجبیل

فردوسی در شاهنامه می سراید:
ز «زیتون» و انگور و هر میوه دار
که در مهرگان , شاخ بودی ببار


واپسین شوندی (دلیل) که بر پارسی بودن واژه ی زیتون می توان آورد ، واژه ی ‌«زِیتی» است و آن ، نام «رنگی است زرد که به سبزی گراید‌». درکتاب ذخیره خوارزمشاهی می خوانیم: ‌«زیتی رنگی باشد زرد که به سبری زند» و استاد دهخدا و استاد معین، این واژه را تازی دانسته اند!!


برگرفته از کتاب : در ژرفای واژه ها اثر دکتر ناصر انقطاع
لینک مرجع